مجتمع امام جمینی( ره)

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:مجتمع امام,مجتمع امام خمینی ره,عکس هشتبندی,هشتبندی, ] [ 7:46 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

بارسلونا

تیم بارسلونا قهرمان 3 دوره لیگ پشت سوم

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:بارسلونا,عکس,عکس بارسلونا,بهترین تیم,بارسلونا بهترین, ] [ 7:33 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

مجتمع امام خمینی (ره)

yy

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:عکس مجتم امام خمینی,مجتمع امام,هشتبندی,, ] [ 6:49 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

زندگى علمى امام باقر (ع)

زندگى علمى امام باقر (ع)

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی


زندگى علمى امام باقر (ع)
اكنون امام باقر (ع) در زمانى كه افزون بر نيم قرن از رحلت رسول اكرم (ص) گذشته و تنشهاى فكرى و عقيدتى، شدت بيشترى يافته است، مجال مى‏يابد تا با تشكيل حوزه عظيم درسى به تصحيح انديشه‏ ها بپردازد.
مبارزه با انديشه خوارج
خوارج گر چه پس از جنگ نهروان به شدت تضعيف شدند، ولى با گذشت زمان به تجديد قوا پرداخته و هوا دارانى يافته و بعدها به شورشها و حركتهاى اجتماعى دامن زدند.
يكى از ميدانهاى رويارويى امام باقر (ع) با انديشه‏هاى منحرف، موضعگيريها و روشنگريهاى آن حضرت در رويارويى با عقايد و مشى خوارج بود.
امام باقر (ع) در برخى از تعاليم خود مى‏فرمود: به اين گروه مارقه (1) بايد گفت: چرا از على (ع) جدا شديد، با اين كه شما مدتها سر در فرمان او داشتيد و در ركابش جنگيديد و نصرت و يارى وى زمينه تقرب شما را به خداوند، فراهم مى‏آورد.
آنها خواهند گفت: امير المؤمنين (ع) در دين خدا حكم كرده است (يعنى در جنگ با معاويه حكميت را پذيرفته است در حالى كه نمى‏بايست شرعا حكميت را بپذيرد) .
به آنان بايد گفت: خداوند در شريعت پيامبر حكميت را پذيرفته و آن را به دو مرد از بندگانش وانهاده است.آنجا كه فرموده:
فابعثوا حكما من اهله و حكما من اهلها ان يريدا اصلاحا يوفق الله بينهما (2)
هر گاه ميان زن و شوهر اختلافى رخ نمود كه احتمال دارد به جدايى منتهى شود، به انگيزه ايجاد سازش و همدلى ميان آنها، يك مرد از جانب شوهر و يك مرد از جانب زن به عنوان حكم فرستاده شوند تا اگر بناى اصلاح باشد، خدا آنان راتوفيق عطا كند.
از سوى ديگر، رسول خدا (ص) در جريان بنى قريظه براى حكميت، سعد بن معاذ را برگزيد و او به آن چه مورد امضا و پذيرش خداوند بود، حكم كرد.
به خوارج بايد گفت: آيا شما نمى‏دانيد كه وقتى امير المؤمنين (ع) حكميت را پذيرفت به افرادى كه حكميت بر عهده آنان نهاده شده بود فرمان داد تا بر اساس قرآن حكم كنند و از حكم خداوند فراتر نروند و شرط كرد كه اگر حكم آنان خلاف قرآن باشد، آن را نخواهد پذيرفت؟ زمانى كه كار حكميت عليه على (ع) تمام شد، برخى به آن حضرت گفتند: كسى را بر خود حكم ساختى كه عليه تو حكم كرد!
امير المؤمنين (ع) در پاسخ گفت: من به حكميت كتاب خدا تن دادم، نه به حكميت يك فرد تا نظر شخصى خودش را اعمال كند.
اكنون بايد به خوارج گفت كه در كجاى اين حكميت، انحراف از حكم قرآن ديده مى‏شود! با اين كه آن حضرت بصراحت اعلام كرد كه: حكم مخالفت قرآن را رد مى‏كند. (3)
در روايتى ديگر آمده است: فردى از خوارج مدعى بود كه على (ع) در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج، گرفتار ظلم شده است.وى مى‏گفت اگر بدانم كه در پهنه زمين كسى هست كه براى من ظالم نبودن على (ع) را ثابت كند به سويش خواهم شتافت.به او گفتند كه از ميان فرزندان على (ع) شخصى چون ابو جعفر، محمد بن على مى‏تواند تو را پاسخ دهد.
وى كه از سردمداران خوارج بود، گروهى از بزرگان يارانش را گرد آورد و به حضور امام باقر (ع) رسيد.
به امام باقر (ع) گفته شد اينان براى مناظره آمده‏اند.حضرت فرمود اكنون بازگردند و فردا بيايند.
فرداى آن روز، امام باقر (ع) فرزندان مهاجر و انصار را گرد آورد و گروه خوارج نيز حضور يافتند.
امام باقر (ع) با حمد و ستايش خداوند، سخن آغاز كرد و پس از شهادت به‏وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر اكرم (ص) فرمود: سپاس خداى را كه با اعطاى نبوت به پيامبر اكرم، ما خاندان را كرامت بخشيد و ولايت خويش را به ما اختصاص داد.اى فرزندان مهاجر و انصار! در ميان شما هر كس فضيلتى از امير المؤمنين على (ع) مى‏داند، بر جاى ايستد و آن را بازگويد.
حاضران هر يك ايستادند و در فضيلت على (ع) سخنها ايراد كردند.
با اين زمينه و فضايى كه امام باقر (ع) پديد آورد آن مرد كه بزرگ خوارج آن محفل بشمار مى‏آمد، از جاى برخاست و گفت:
من فضايل و ارزشهاى على (ع) را بيش از اين جمع آگاهم و روايتهاى فزونترى را مى دانم، ولى اينها مربوط به زمانى است كه على (ع) هنوز حكميت را نپذيرفته، با پذيرش حكميت كافر نشده بود.
سخن در فضايل على (ع) به حديث خيبر رسيد، آنجا كه پيامبر (ص) فرمود: «لاعطين الراية غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله، كرارا غير فرار، لا يرجع حتى يفتح الله على يديه
فردا، پرچم را به فردى خواهم سپرد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند.بر دشمن هماره مى‏تازد و هرگز از ميدان نبرد نمى‏گريزد، او از رزم باز نمى‏گردد مگر با پيروزى و فتح خيبر.
در اين هنگام امام باقر (ع) رو به جانب آن مرد كرد و فرمود:
درباره اين حديث چه مى‏گويى؟
خارجى گفت: اين حديث حق است و شكى هم در آن نيست، ولى كفر پس از اين مرحله پديد آمد .
امام باقر (ع) فرمود: آيا آن روز كه خداوند على را دوست مى‏داشت، مى‏دانست كه او در آينده اهل نهروان را خواهد كشت يا نمى‏دانست؟
مرد گفت: اگر بگويم خدا نمى‏دانست، كافر شده‏ام، پس ناگزير بايد اقرار كنم كه خداوند مى‏دانسته است.
امام باقر (ع) فرمود: آيا محبت خدا به على (ع) از آن جهت بوده كه وى در خط اطاعت خدا حركت مى‏كرده يا به خاطر عصيان و نافرمانى بوده است!
مرد گفت: بديهى است كه دوستى خداوند نسبت به امير المؤمنين على (ع) ازجهت اطاعت و بندگى وى بوده است نه عصيان و نافرمانى. (در نتيجه محبت خداوند به على (ع) بيانگر اين است كه على (ع) تا پايان عمر در راه اطاعت خدا گام نهاده و هرگز از مسير رضاى او بيرون نرفته است و آنچه كرده وظيفه الهى او بوده است).
سخن كه به اينجا رسيد، امام باقر (ع) رو به آن مرد كرده و فرمود: اكنون تو در ميدان مناظره مغلوب شدى، از جاى برخيز و مجلس را ترك كن.
مرد از جاى برخاست و آيه‏اى از قرآن را كه بيانگر آشكار گشتن حق براى او بود زمزمه مى‏كرد و اظهار داشت: «الله اعلم حيث يجعل رسالته» (4) .
مبارزه با توهمات قدريه و جبريه
از جمله مسايل بحث انگيز معارف اسلامى كه از دير زمان، ذهن انديشه وران و حتى عاميان را به پرسشهاى مختلف بر مى‏انگيخته، مسأله جبر و اختيار است.
در قرآن كه محور تعاليم اسلامى است از يك سو حاكميت مطلق الهى بر تمامى ابعاد و زواياى هستى به انسان يادآورى شده است، و از سوى ديگر اعمال و موضعگيرى آدميان در صحنه زندگى و در ميدان كفر و ايمان، عمل خود آنان بشمار آمده است.
 در برخى آيات مى‏خوانيم:
ما شاء الله لا قوة الا بالله (5)
 خواست، خواست خداست و نيرويى جز به اتكاى خدا وجود ندارد.
و ما تشاؤون إلا ان يشاء الله... (6)
 شما چيزى را نمى‏خواهيد مگر اين كه خداوند بخواهد.
 تضل بها من تشاء و تهدى بها من تشاء (7) خداوند آن كس را كه بخواهد به وسيله آيات قرآن گمراه مى‏سازد و هر آن كس را كه بخواهد هدايت مى‏كند.
و از سوى ديگر در بعضى از آيات مى‏خوانيم:
و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم... (8)
هر ناگوارى كه به شما برسد، نتيجه دستاوردهاى خود شماست.
و لتجزى كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون (9)
هر فردى به وسيله آن چه خود كسب كرده و انجام داده است مجازات مى‏شود و آدميان مورد ستم واقع نخواهند شد.
و لا تزر وازرة اخرى (10)
در نظام داورى حق، هيچ كس سنگينى بار ديگرى را بر دوش نمى‏كشد.
هر يك از اين دو دسته آيات، بيانگر بعدى از معرفت جامع دينى است، و نظر به تبيين حقيقتى خاص دارد و در صورتى كه جايگاه هر يك از اين آيات شناخته نشود، مثلا يك دسته مورد توجه قرار گيرد و دسته ديگر ناديده انگاشته شده، يا توجيه و تأويل شود، معرفت دينى به انحراف مى‏گرايد، چنان كه در صدر اسلام، دور ماندگان از مكتب اهل بيت (ع) به دليل عدم آشنايى كامل با منطق وحى و عدم تسلط بر مجموعه آيات قرآن و ناآگاهى از شيوه جمع ميان پيامهاى آن، گرفتار افراط و تفريط شدند، گروهى به جبر گراييدند و دسته‏اى به تفويض كامل!
اين جريانهاى فكرى هر چند در عصر امام صادق (ع) اوج بيشترى يافت، ولى خيزشهاى آن در عصر امام باقر (ع) نمايان شد.
امام باقر (ع) در رد نظريه جبر مطلق و اختيار مطلق مى‏فرمود:
لطف و رحمت الهى به خلق، بيش از آن است كه آنان را به انجام گناهان مجبور سازد، و سپس ايشان را به خاطر كارهايى كه به اجبار انجام داده‏اند عذاب كند! از سوى ديگر خداوند قاهرتر و نيرومندتر از آن است كه چيزى را اراده كند و تحقق‏نيابد.
از آن حضرت سؤال شد كه مگر ميان جبر و اختيار، جايگاه سومى وجود دارد؟ امام باقر (ع) فرمود: آرى ميان جبر و اختيار مجالسى گسترده‏تر از فضاى آسمانها و زمين هست. (11)
راوى حديث همانند اين بيان را به امام صادق (ع) نيز نسبت داده است.
موضعگيرى عليه دروغپردازان و غاليان
ضعف فرهنگ جامعه، همواره دو نتيجه تلخ را به همراه دارد: افراط يا تفريط! اين دو آفت در حكومت امويان و مروانيان، جامعه را بشدت رنج مى‏داد.
 برخى از مردم تحت تأثير محيط و شگردهاى تبليغى دستگاه حكومتى، از خاندان رسالت تا آنجا فاصله گرفتند كه به ايشان توهين كرده و ناسزا مى‏گفتند.و در مقابل، گروه ديگرى از مردم به انگيزه موضعگيرى عليه حكومت و يا انگيزه‏هاى ديگر، در تعظيم جايگاه اهل بيت (ع)، تا بدان جا افراط مى‏كردند كه ائمه معصومين (ع) ناگزير با آنان به مواجهه و مبارزه مى‏پرداختند .
با توجه به امكانات محدودى كه در اختيار امامان (ع) قرار داشت، آنان براى ارتباط با شيعيان و تبيين مواضع حق براى ايشان، دشواريهاى مهمى داشتند و عناصر فرصت طلب از اين خلأ در جهت منافع شخصى خود سود جسته، شيفتگان خاندان رسالت را با روايات ساختگى و دروغ به انحراف مى‏كشاندند.
در روايتى از امام صادق (ع) هفت تن به عنوان عناصر فرصت طلب و دروغپرداز معرفى شده ‏اند :
1 ـ مغيرة بن سعيد 2 ـ بيان 3 ـ صائد 4 ـ حمزة بن عماره بربرى 5 ـ حارث شامى 6 ـ عبد الله بن عمر و بن حارث 7 ـ ابو الخطاب. (12) در روايتى ديگر از امام ابو الحسن الرضا (ع) آمده است: «بيان» ، بر على بن الحسين (ع) دروغ مى‏بست و خداوند حرارت آهن را به او چشانيد و كشته شد.مغيرة بن سعيد بر امام باقر (ع) دروغ مى‏بست، او نيز كشته شد و به كيفر رسيد و... (13)
 هشام بن حكم از امام صادق (ع) نقل كرده است:
 مغيرة بن سعيد از روى عمد و غرض ورزى بر پدرم (امام باقر عليه السلام) دروغ مى‏بست.ياران مغيرة در جمع اصحاب امام باقر (ع) مى‏آمدند و نوشته‏ها و روايات را از ايشان مى‏گرفتند و به مغيره مى‏رساندند، و او در لابلاى آن نوشته‏ها مطالب كفر آميز و باطل را مى‏افزود و به امام باقر (ع) نسبت مى‏داد و آنان را امر مى‏كرد تا آن مطالب را به عنوان آراى امام در ميان شيعه رواج دهند.پس آن چه از مطالب آميخته به غلو در روايات امام باقر ديده شود، افزوده‏هاى مغيرة بن سعيد است. (14)
امام باقر (ع) از وجود چنين عناصر نا سالمى، كاملا آگاهى داشت و در هر فرصت به افشاى چهره آنان و انكار بافته‏هاى ايشان مى‏پرداخت.
وى درباره مغيرة مى‏فرمود: آيا مى‏دانيد مغيرة مانند كيست؟ مغيره مانند بلعم است كه خداوند در حق وى فرمود:
الذى آتيناه آياتنا فانسلخ منها فاتبعه الشيطان فكان من الغاوين (15) ما آيات خود را به او عطا كرديم ولى او به عصيان گراييد و پيرو شيطان گشت و در زمره گمراهان جهان قرار گرفت. (16)
از اين روايت استفاده مى‏شود كه مغيرة در آغاز گمراه نبوده، بلكه در جمع شيعه جايگاهى ارزشمند داشته، ولى در مراحل بعد گرفتار كجروى و غلو شده و فرقه مغيريه را بنيان نهاده است.
مغيرة بن سعيد، درباره خداوند قائل به تجسيم بود و سخنان غلو آميز درباره على (ع) مى‏گفت . (17) درباره او گفته اند كه بعد از وفات امام باقر (ع)، مدعى امامت شد و بعدها ادعاى نبوت نيز كرد. (18)
«بيان» از ديگر چهره‏هاى افراطگر و غالى است.
درباره وى گفته‏اند كه به الوهيت على بن ابى طالب (ع) و حسن بن على (ع) و حسين بن على (ع) و محمد بن حنفيه و سپس ابو هاشم (فرزند محمد بن حنفيه) قائل بوده، و خود را مصداق آيه
هذا بيان للناس
 مى‏دانسته است. (19)
او تا بدان جا به انحراف گراييده كه براى خويش مدعى نبوت و رسالت نيز شده است. (20)
امام باقر (ع) درباره او فرمود: «خداوند لعنت كند بيان تبان (21) را، زيرا وى بر پدرم (على بن الحسين، زين العابدين عليه السلام) دروغ مى‏بست.من شهادت مى‏دهم كه پدرم (على بن الحسين) بنده صالح خدا بود. (22)
در روايتى ديگر از امام باقر (ع) اين سخن نقل شده است: خداوندا! من از مغيرة بن سعيد و بيان به درگاه تو تبرى مى‏جويم. (23)
حمزة بن عماره بربرى، از ديگر منحرفانى است كه تحت لواى اعتقاد به امامت على (ع) و ائمه، به تحريف انديشه‏ها پرداخته است.
او از اهل مدينه بود و محمد بن حنفيه را تا مرتبه الوهيت بالا برد، و گروهى از مردم مدينه و كوفه پيرو او شدند.امام باقر (ع) از او تبرى جسته و وى را لعنت كرده است. (24)
ابو منصور عجلى، افراطگر و منحرف ديگرى است كه در عصر امام باقر (ع) باافكار غلو آميز و آراى ساختگى خود، پيروانى براى خويش گرد آورد كه با نام «منصوريه» يا «كسفيه» (25) شهرت يافتند.
امام باقر (ع) ابو منصور را به طور رسمى طرد نمود، ولى وى پس از وفات آن حضرت مدعى شد كه امامت از امام باقر (ع) به وى منتقل شده است. (26)
غاليان و افترا زنندگان به ائمه، خطوط مختلفى را دنبال مى‏كرده‏اند.
برخى از آنان در پى انگيزه‏هاى سياسى، تلاش مى‏كرده اند تا امام باقر (ع) را مهدى موعود معرفى كنند.ولى امام باقر (ع) در رد آنان مى‏فرمود:
گمان مى‏كنند كه من مهدى موعودم، ولى من به پايان عمر خويش نزديكترم تا به آنچه ايشان مدعى هستند و مردم را به آنان مى‏خوانند. (27)
گروهى ديگر از اين گروهها، راه تندروى و غلو را در امر ولايت و مقام ائمه در پيش گرفته بودند كه امام باقر (ع) در رد ايشان مى‏فرمود:
اى گروه شيعيان! خط ميانه باشيد تا تندروان از تندروى خويش نادم شوند و به شما اقتدا نمايند، و جويندگان راه و حقيقت به شما ملحق گردند.
فردى از انصار به امام عرض كرد: تندروان و غاليان چه كسانى هستند؟
امام فرمود: غالى و تندرو آن كسانى هستند كه به ما اوصاف و عناوين و مقاماتى را نسبت مى‏دهند كه خودمان آن اوصاف را براى خويش قايل نشده‏ايم.آنان از ما نيستند و ما هم از ايشان نيستيم...
سپس آن حضرت چنين ادامه داد: به خدا سوگند، ما از سوى خدا برائت و آزادى مطلق به همراه نداريم، و ميان ما و خدا خويشاوندى نيست، و بر خداوند حجت و دليلى در ترك تكليف و وظايف نخواهيم داشت.ما به خداوند تقرب نمى‏جوييم، مگر به وسيله اطاعت و بندگى او.پس هر يك از شما كه مطيع خداوند باشد، ولايت و محبت ما به حال او ثمر بخش است، و كسى كه اهل معصيت باشد، ولايت ما سودى به حالش نخواهد داشت.هان، دور باشيد از گول زدن خويش وگول خوردن به وسيله غاليان! (28)
    پى‏نوشت‏ها:
1 ـ «مارقه» به گروه خوارج اطلاق شده است، زيرا آنان از زير بار بيعت خود با على (ع) خارج شدند، و على (ع) در خطبه شقشقيه به اين جهت درباره ايشان گفت: «و مرقت اخرى» .نهج البلاغه، خطبه .3
2 ـ نساء/ .35
3 ـ احتجاج طبرسى 2/ .324
4 ـ الكافى 8/349، بحار 21/ .26
5 ـ كهف/ .39
6 ـ انسان/76، تكوير/ .81
7 ـ اعراف/ .155
8 ـ شورى/ .30
9 ـ جاثيه/ .22
10 ـ انعام/164، اسراء/15، زمر/39، فاطر/ .18
11 ـ عن ابى جعفر و ابى عبد الله (ع) قالا: إن الله ارحم بخلقه من ان يجبر خلقه على الذنوب ثم يعذبهم عليها و الله اعز من ان يريد امرا فلا يكون، قال: فسئلا (ع) هل بين الجبر و القدر منزلة ثالثة؟ قالا: نعم أوسع مما بين السماء و الارض.اصول كافى 1/باب الجبر و القدر، حديث .9
12 ـ اختيار معرفة الرجال، جزء 4/302، حديث .543
13 ـ همان، حديث/ .544
14 ـ اختيار معرفة الرجال، جزء 3/225، حديث .402
15 ـ اعراف/ .175
16 ـ تفسير العياشى 2/42، اختيار معرفة الرجال 228، حديث 406، بحار 46/ .322
17 ـ تاريخ طبرى 5/456، الكامل فى التاريخ 4/209 ـ .207
18 ـ الفصل فى الملل و الأهواء و النحل 2/14 ـ .13
19 ـ تاريخ طبرى 5/457، الكامل فى التاريخ 4/ .209
 20 ـ فرق الشيعة .34
21 ـ «تبان» به معناى علاف و كاه فروش است.
 22 ـ اختيار معرفة الرجال .301
23 ـ طبقات ابن سعد 5/ .237
24 ـ فرق الشيعة 28 ـ .27
25 ـ «كسفيه» ناميده شدند، چون مى‏گفتند: «ان عليا هو الكسف الساقط من السماء» .
26 ـ فرق الشيعه 38، الفصل فى الملل و الاهواء و النحل 2/ .14
27 ـ سير اعلام النبلاء 4/407، تاريخ ابن عساكر 15/ .357
28 ـ اصول كافى 2/ .75
كتاب: زندگى سياسى امام باقر (ع)، ص 80
نويسنده: احمد ترابى   
aviny.com

 

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:زند گی نامه,زندگی نامه معصومین,زندگی نانه حضرت باقر (ع), ] [ 6:53 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

احادیث درباره توبه

مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان


احادیث درباره توبه
 امام صادق(ع): همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس، از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند. اصول کافی جلد 4 صفحه 172

*************احادیث درباره توبه**************

امام باقر(ع): به محمدبن مسلم فرمودند: ای محمّد گناهان مومن که از آن توبه کرده، آمرزیده شده است و باید برای آینده اش پس از توبه کار نیک کند. من گفتم اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟ در پاسخ فرمودند: ای محمدبن مسلم تو پنداری که بنده مومن از گناه خویش پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند. سپس خدا توبه اش را نپذیرد گفتم: چند بار این کار را کرده و از خدا آمرزش خواسته. فرمود: هر قدر مومن از آمرزش خواهی به خدا رو کند ، و توبه کند خدا هم همان مقدار به آمرزش او باز می گردد هر چند دفعاتش فراوان باشد به راستی که خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است و توبه را می پذیرد و از بد کرداریها می گذرد. مبادا تو مومنین را از رحمت خدا نا امید سازی.       اصول کافی جلد 2 صفحه 432

*************احادیث درباره توبه**************

 امام باقر (ع) : به خدا سوگند ! خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته است : 1. اعتراف به نعمتهای خدا ( شکر گذاری ) تا نعمت را برایشان بیشتر کند.2. اعتراف کردن به گناهان ( به پیشگاه خدا ) تا خدا گناهان را بیامرزد.   اصول کافی جلد 4 صفحه 158

*************احادیث درباره توبه**************

امام صادق (ع) : همانا مرد ( گاهی ) گناه کند و خدا به وسیله آن او را به بهشت ببرد ، عرض کردم : خداوند به سبب گناه او را به بهشت ببرد ؟ فرمود : آری ، هر آینه او گناه کند و پیوسته از گناهی که کرده ترسان است و بر خود خشمناک است ( یا توبه می کند ) پس خدا به او ترحم می کند و او را به بهشت می برد.
توضيح :مجلسى (ره ) گويد: اين حديث دلالت كند بر اينكه گناهى كه باعث خضوع گردد بهتر از طاعتى است كه موجب باشد.

*************احادیث درباره توبه**************

امام صادق (ع) : همانا خداوند دوست دارد بنده ای را که در گناه بزرگ به او توجه کند ( و از او آمرزش بخواهد ) و دشمن دارد بنده ای را که گناه اندک را کم و خوار شمارد و به آن بی اعتنا باشد ( و به فکر توبه و تدارک آن نباشد )    اصول کافی جلد 4 صفحه 159

*************احادیث درباره توبه**************

امام صادق (ع) : امیر المومنین علی (ع) فرموده است : همانا پشیمانی از گناه ، انسان را به دست کشیدن از آن وا میدارد.   اصول کافی جلد 4 صفحه 159

*************احادیث درباره توبه**************

امام رضا (ع) : پنهان کننده کار خوب و نیک ( کردارش ) برابر هفتاد حسنه است ( هرچه کار نیک  مخفیانه تر انجام شود حسنات و ثوابش بیشتر است ) ، و آشکار کننده کار بد مخذول است ( زیرا بر گناهی که می کند پافشاری و بی باکی می کند و در مقابل خدا غیوری می کند و برای دیگران تعریف می کند )، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است ( این سخن دلالت بر این دارد که اگر کسی هم گناهی انجام داد برای کسی تعریف نکند و توبه واقعی کند ). اصول کافی جلد 4 صفحه 160

شرح :مجلسى (ره ) گويد: فاش كننده گناه از نظر بى باكى نسبت بشرع مقدس و بى شرمى مخذول است و توفيق از او گرفته شود، و پنهان كننده آن از نظر شرمى كه  دارد آمرزيده شود نه از جهت نفاق و دو روئى ، و اين خبر دلالت دارد كه پنهان داشتن طاعات بهتر از آشكار نمودن آن است چون از رياء و سمعه دور است.

*************احادیث درباره توبه**************

 امام صادق (ع) : همانا مومن قصد و نیت انجام کار نیک کند ولی انجام ندهد و برایش یک حسنه نوشته شود ، و اگر کار نیک را انجام دهد ده حسنه برای او نوشته شود ، و همانا مومن قصد و نیت کار ناپسند و بد کند و آنرا انجام ندهد ، پس گناهی برای او نوشته نمیشود.   اصول کافی جلد 4 صفحه 162

*************احادیث درباره توبه**************

از حضرت صادق (ع) درباره آیه 8 سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) حضرت در جواب فرمود : یعنی بنده از گناه توبه کند و دیگر به آن باز نگردد.  اصول کافی جلد 4 صفحه 164

*************احادیث درباره توبه**************

 ابو بصیر راجع آیه 8 سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) از حضرت امام صادق (ع) پرسیدم ؟ ( که معنای آن چیست؟ )فرمود : آن گناهی است که هرگز به آن بازنگردد ، عرض کردم : کدام یک از ما هست که به سوی گناهی که توبه کرده باز نگردد ؟فرمود : ای ابا محمد همانا خداوند دوست دارد آنکس را که در فتنه ( گناه ) واقع شود و بسیار توبه کند. ( خدا دوست دارد بنده ای که در گناه ، افتاده بسیار توبه کند )      اصول کافی جلد 4 صفحه 165

*************احادیث درباره توبه**************

 امام صادق عليه السلام فرمود: هرگاه بنده استغفار كند (و از خداوند آمرزش خواهد) نامه عملش بالا رود در حاليكه مى درخشد.  اصول كافى جلد 4 صفحه 266


 *************احادیث درباره توبه**************

ائمه اطهار (ع) : خدای عزوجل به توبه کنندگان سه خصلت داده است که اگر یکی از آنها را به تمامی اهل آسمانها و زمین بدهد به سبب آن همگی نجات یابند : 1. خداوند توبه کنندگان را دوست دارد 2. فرشتگان برای توبه کنندگان آمرزش خواهند 3. خداوند به توبه کنندگان نوید امن و رحمت داده است. اصول کافی جلد 4 صفحه 166

*************احادیث درباره توبه**************

 امام باقر (ع) : به یکی از اصحاب به نام محمد بن مسلم فرمود : گناهان مومن که از آن توبه می کند برای او آمرزیده است ، و باید برای آینده  پس از توبه و آمرزش کار نیک کند ، هر آینه به خدا سوگند این فضیلت نیست مگر برای اهل ایمان ، عرض کردم : پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کند و دوباره توبه کند ( چگونه است ؟ ) فرمود : ای محمد بن مسلم آیا باور داری که بنده مومن از گناه خود پشیمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد ؟ عرض کردم : ( اگر ) چندین بار این کار را کرده ( یعنی توبه میکند ولی باز گناه می کند ) و باز گناه میکند و بعد توبه می کند و از خدا آمرزش میخواهد ( این چگونه است ؟ ( آیا توبه شان قبول میشود ؟ ) امام (ع) فرمود : هر وقتی که مومن با استغفار و توبه بازگردد ( توبه کند ) خداوند نیز با آمرزش او بر میگردد ( گناهش را بیامرزد ) و بدرستیکه خداوند آمرزنده مهربان است ، توبه را میپذیرد ، و از کردارهای بد می گذرد ، پس مبادا تو مومنان را از رحمت خدا ناامید کنی.  اصول کافی جلد 4 صفحه 167

*************احادیث درباره توبه**************

 ابو بصیر گوید : از امام صادق (ع) از تفسیر خدای عزوجل پرسیدم ( که فرماید : همانا آنانکه پرهیزگاری کردند ) (( هرگاه شیطان رهگذری خود را بدانها ساید یادآور شوند و بناگاه بینا شوند )) ( سوره اعراف آیه 201 ) امام (ع) فرمود : او بنده ای است که نیت گناه کند سپس یاد آور خدا شود ( به یاد خدا بیفتد ) و از انجام دادن گناه خودداری کند ، پس این است گفتار خدا ( میفرماید ) : (( یاد آور شوند و بناگاه بینا شوند ))  اصول کافی جلد 4 صفحه 167

*************احادیث درباره توبه**************

 حضرت باقر (ع) : کسی که از گناه کردن توبه می کند همانند کسی است که گناه ندارد. و کسی که در گناه کردن اسرار ورزد و در گناه بماند ولی آمرزش و بخشش از خدا خواهد مانند مسخره چی است. اصول کافی جلد 4 صفحه 168 ( یعنی کسی که در گناه بماند و بر ادامه گناه اسرار ورزد ولی از خدا بخشش و آمرزش خواهد مانند مسخره چی است که خود را یا احکام دین را یا پروردگار را مسخره کند).

*************احادیث درباره توبه**************

 امام صادق (ع) : همانا خدای عزوجل وقتی بنده مومنش توبه کند شاد می شود مانند کسی که چیزی گم کرده و بعد گمشده اش را پیدا کند و خوشحال شود.   اصول کافی جلد 4 صفحه 169

*************احادیث درباره توبه**************

 ائمه اطهار (ع) : برای هر چیز داروئی است و داروی گناهان آمرزشخواهی و استغفار است.  اصول کافی جلد 4 صفحه 172

*************احادیث درباره توبه**************

 معاوية بن وهب گويد: (سالى ما) بطرف مكه حركت كرديم و با ما پيرى بود خداپرست و اهل عبادت (ولى ) معترف بمذهب شيعه نبود (و اطلاعى از آن نداشت ) و (بمذهب سنيها كه تمام خواندن نماز را براى مسافر جايز دانند) نمازش را در راه تمام ميخواند و برادر زاده اى داشت مسلمان (و شيعه مذهب ) كه همراهش بود، پس آن پير بيمار شد من ببرادر زاده اش گفتم : كاش مذهب شيعه را بعمويت پيشنهاد ميكردى شايد خدا او را نجات دهد؟ همه همراهان ما گفتند: بگذاريد پير مرد بحال خو بميرد زيرا همين حال كه دارد خوب است ، ولى برادرزاده اش تاب نياورد تا بالاخره بدو گفت : اى عموجان همانا مردم پس از رسولخدا (ص ) مرتد شدند جز عده كمى ، و على بن ابيطالب مانند رسولخدا (ص ) بود كه پيروى و اطاعتش لازم بود، و پس از رسول خدا حق و طاعت از آن او بود: گويد: آن پير مرد نفسى كشيد و فرياد زد و گفت : من هم بر همين عقيده هستم ، و جانش از تن بيرون آمد (و مرد) و پس ما شرفياب خدمت حضرت صادق (ع ) شديم ، على بن سرى (يكى از همراهان ما) سخن پير مرد را (يا جريان را) بآنحضرت عرض كرد: حضرت فرمود: او مرديست از اهل بهشت ، على بن سرى عرض كرد: آنمرد جز در آن ساعت از مذهب شيعه هيچ اطلاعى نداشت ؟ فرمود چه چيز ديگر از او مى خواهيد؟ بخدا سوگند وارد بهشت شد.  اصول كافى جلد 4 صفحه 175

*************احادیث درباره توبه**************

حمران گويد: از حضرت باقر عليه السلام پرسيدم از مرديكه (زناى با زن شوهر دار كرده است ) و حد بر او جارى شده و سنگسار شده آيا در آخرت هم عقاب شود؟ فرمود: خدا كريم تر از آن است (كه با اينكه در دنيا كيفر شده در آخرت نيز او را كيفر كند). اصول كافى جلد 4 صفحه  179

*************احادیث درباره توبه**************

 حضرت باقر عليه السلام فرمود: چون خداى عزوجل خواهد كه بنده اى را كه داراى گناهيست اكرام كند او را به بيمارى گرفتارى كند، و اگر اينكار را نكند به نيازمندى مبتلايش سازد، و اگر اينكار را با او نكرد مرگ را بر او سخت كند تا بدان واسطه گناهش را جبران كند (و بگناهش مكافات كند) فرمود و چون بخواهد بنده اى را كه حسنه اى در نزدش ‍ دارد خوار كند تنش را سالم كند و اگر اينكار را درباره اش نكند روزيش را فراخ گرداند، و اگر آنرا هم درباره اش انجام ندهد مرگ را بر او آسان كند تا بدان سبب در عوض آن حسنه او را پاداش دهد.  اصول كافى جلد 4 صفحه 179

منبع:hadithe.ir

 

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:احادیث,40,40حدیث,چهل حدیث,احادیث معصومین,توبه,احادیث توبه,اثار توبه, ] [ 6:45 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

زندگی  نامه حضرت محمد (ص):



نام: محمد بن عبد الله

 

حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.



كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.

القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و...



منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.

تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.

محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).

نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.


حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.



اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.


زندگی نامه حضرت محمد (ص)

مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص)  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.



همسران حضرت محمد (ص):


1. خديجه بنت خويلد.


2. سوده بنت زمعه.


3. عايشه بنت ابى بكر.


4. امّ شريك بنت دودان.


5. حفصه بنت عمر.


6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.


7. امّ سلمه بنت عاتكه.


8. زينب بنت جحش.


9. زينب بنت خزيمه.


10. ميمونه بنت حارث.


11. جويريه بنت حارث.


12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.


نخستين زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.

خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى می‏داد.



خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام».



حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد می‏كرد.



از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است:



«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

حضرت محمد (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان میكرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد.

زندگی نامه حضرت محمد (ص)



فرزندان حضرت محمد (ص):

 


الف) پسران ان حضرت محمد (ص):


1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.


2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند.


3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.


عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.

ب) دختران حضرت محمد (ص):

1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).



دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.



گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

آغاز بعثت حضرت محمد (ص):


محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد .

درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم " . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند " لوحی " را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود .

جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خديجه او را پوشاند .

حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت .

معراج حضرت محمد (ص):


پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت "معراج " پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام "براق " انجام شد.

حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود.

سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهي " رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه "ام هاني " پائين آمد.

به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کريم در سوره "اسرا" از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : "منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای  خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست ". در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است .


اصحاب و ياران حضرت محمد (ص):



پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:



1. على بن ابى‏طالب(ع).


2. ابوطالب بن عبد المطلب.


3. حمزة بن عبدالمطلب.


4. جعفربن ابى‏طالب.


5. عباس بن عبدالمطلب.


6. عبداللّه بن عباس.


7. فضل بن عباس.


8. معاذبن جبل.


9. سلمان فارسى.


10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).


11. مقداد بن اسود.


12. بلال حبشى.


13. مصعب بن عمير.


14. زبير بن عوام.


15. سعد بن ابى وقاص.


16. ابو دجانه.


17. سهل بن حنيف.


18. سعد بن معاذ.


19. سعد بن عباده.


20. محمد بن مسلمه.


21. زيد بن ارقم.


22. ابو ايوب انصارى.


23. جابر بن عبدالله انصارى.


24. حذيفة بن يمان عنسى.


25. خالد بن سعيد اموى.


26. خزيمة بن ثابت انصارى.


27. زيد بن حارثه.


28. عبدالله بن مسعود.


29. عمار بن ياسر.


30. قيس بن عاصم.


31. مالك بن نويره.


32. ابوبكر بن ابى قحافه.


33. عثمان بن عفان.


34. عبدالله بن رواحه.

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:زند گی نامه,زندگی نامه معصومین,زندگی نانه حضرت محم (ص), ] [ 6:44 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

حضرت امام مهدی (ع)

1- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : الَّذي يَجِبُ عَلَيْكُمْ وَ لَكُمْ أنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَةٌ وَ أئِمَّةٌ وَ خُلَفاءُ اللهِ في أرْضِهِ، وَ اُمَناؤُهُ عَلي خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ في بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَأْويلَ الْكِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ.

«تفسير عيّاشي، ج 1، ص 16»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود كه معتقد باشيد بر اين كه ما اهل بيت رسالت، محور و اساس امور، پيشوايان هدايت و خليفه خداوند متعال در زمين هستيم. همچنين ما امين خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه مي باشيم، حلال و حرام را مي شناسيم، تأويل و تفسير آيات قرآن را عارف و آشنا هستيم.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

2- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : أنَا خاتَمُ الاَْوْصِياءِ، بي يَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلي وَ شيعَتي.

«دعوات راوندي، ص 207، ح 563»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: من آخرين وصيّ پيغمبر خدا هستم به وسيله من بلاها و فتنه ها از آشنايان و شيعيانم دفع و برطرف خواهد شد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

3- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إلي رُواةِ حَديثِنا (أحاديثِنا)، فَإنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُمْ وَ أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَيْكُمْ.

«بحارالأنوار، ج 2، ص 90»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: جهت حلّ مشكلات در حوادث - امور سياسي، عبادي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي، اجتماعي و ... - به راويان حديث و فقهاء مراجعه كنيد كه آن ها در زمان غيبت خليفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن ها مي باشم.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

4- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : الحَقُّ مَعَنا، فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 178»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: حقانيّت و واقعيّت با ما اهل بيت رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم مي باشد و كناره گيري عدّه اي، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد، چرا كه ما دست پروره هاي نيكوي پروردگار مي باشيم; و ديگر مخلوقين خداوند، دست پرورده هاي ما خواهند بود.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

5- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : إنَّ الْجَنَّةَ لا حَمْلَ فيها لِلنِّساءِ وَ لا وِلادَةَ، فَإذَا اشْتَهي مُؤْمِنٌ وَلَداً خَلَقَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيرِ حَمْل وَ لا وِلادَة عَلَي الصُّورَةِ الَّتي يُريدُ كَما خَلَقَ آدَمَ - عليه السلام - عِبْرَةً.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 163»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: همانا بهشت جايگاهي است كه در آن آبستن شدن و زايمان براي زنان نخواهد بود، پس هرگاه مؤمني آرزوي فرزند نمايد، خداوند متعال بدون جريان حمل و زايمان، فرزند دلخواهش را به او مي دهد همان طوري كه حضرت آدم - عليه السلام - را آفريد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

6- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : لا يُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا يَدَّعيهِ إلاّ جاحِدٌ كافِرٌ.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 179»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: كسي با ما، در رابطه با مقام ولايت و امامت مشاجره و منازعه نمي كند مگر آن كه ستمگر و معصيت كار باشد، همچنين كسي مدّعي ولايت و خلافت نمي شود مگر كسي كه منكر و كافر باشد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

7- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إلاّ كَذّابٌ مُفْتَر، وَ لا يَدَّعيهِ غَيْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوي.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 191»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: حقيقت - در همه موارد و امور - با ما و در بين ما اهل بيت عصمت و طهارت خواهد بود و چنين سخني را هر فردي غير از ما بگويد دروغ گو و مفتري مي باشد; و كسي غير از ما آن را ادّعا نمي كند مگر آن كه گمراه باشد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

8- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : أبَي اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماماً وَ لِلْباطِلِ إلاّ زَهُوقاً.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 193»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: همانا خداوند متعال، إباء و امتناع دارد نسبت به حقّ مگر آن كه به إتمام و كمال برسد و باطل، نابود و مضمحل گردد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

9- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : إنَّهُ لَمْ يَكُنْ لاِحَد مِنْ آبائي إلاّ وَ قَدْ وَقَعَتْ في عُنُقِه بَيْعَةٌ لِطاغُوتِ زَمانِهِ، و إنّي أخْرُجُ حينَ أخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاِحَد مِنَ الطَّواغيتِ في عُنُقي.

«بحارالأنوار، ج 56، ص 181»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: همانا پدران من (ائمّه و اوصياء عليهم السّلام)، بيعت حاكم و طاغوت زمانشان، بر ذمّه آن ها بود; ولي من در هنگامي ظهور و خروج نمايم كه هيچ طاغوتي بر من منّت و بيعتي نخواهد داشت.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

10- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : أنَا الَّذي أخْرُجُ بِهذَا السَيْفِ فَأمْلاَ الاَْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

«بحارالانوار، ج 53، ص 179»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: من آن كسي هستم كه در آخر زمان با اين شمشير - ذوالفقار - ظهور و خروج مي كنم و زمين را پر از عدل و داد مي نمايم همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

11- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : اِتَّقُوا اللهُ وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّوا الاْمْرَ إلَيْنا، فَعَلَيْنا الاْصْدارُ كَما كانَ مِنَّا الاْيراُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّيَ عَنْكُمْ.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 191»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: از خدا بترسيد و تسليم ما باشيد، و امور خود را به ما واگذار كنيد، چون وظيفه ما است كه شما را بي نياز و سيراب نمائيم همان طوري كه ورود شما بر چشمه معرفت به وسيله ما مي باشد; و سعي نمائيد به دنبال كشف آنچه از شما پنهان شده است نباشيد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

12- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : أمّا أمْوالُكُمْ فَلا نَقْبَلُها إلاّ لِتُطَهِّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْيَصِلْ، وَ مَنْ شاءَ فَلْيَقْطَعْ.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 180»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: اموال - خمس و زكوت - شما را جهت تطهير و تزكيه زندگي و ثروتتان مي پذيريم، پس هر كه مايل بود بپردازد، و هر كه مايل نبود نپردازد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

13- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - : إنّا نُحيطُ عِلْماً بِأنْبائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَيْيءٌ مِنْ أخْبارِكُمْ.

«بحارالأنوار، ج 53، ص 175»

امام زمان - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - فرمود: ما بر تمامي احوال و اخبار شما آگاه و آشنائيم و چيزي از شما نزد ما پنهان نيست.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

14- قال الإمام المهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:احادیث,40,40حدیث,چهل حدیث,احادیث امام مهدی ع,امام زمان, ] [ 6:36 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

امام حسن عسکری ع

حضرت امام عسگری (ع)

1- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : إنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالي بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَيء، وَ يُعْطِيهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.

«الكافي، ج 1، ص 519، ح 11»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: همانا خداوند متعال، حجّت و خليفه خود را براي بندگانش الگو و دليلي روشن قرار داد، همچنين خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را مي شناسد و از نهايت عمر انسان ها و موجودات و نيز جريات و حادثه ها آگاهي كامل دارد و چنانچه اين امتياز وجود نمي داشت، بين حجّت خدا و بين ديگران فرقي نبود.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

2- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : عَلامَةُ الاْيمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْيَمينِ، وَ صَلاةُ الإحْدي وَ خَمْسينَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم، وَ تَعْفيرُ الْجَبين، وَ زِيارَةُ الاْرْبَعينَ.

«حديقة الشّيعة، ج 2، ص 194»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: علامت و نشانه ايمان پنج چيز است: انگشتر به دست راست داشتن، خواندن پنجاه و يك ركعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را (در نماز ظهر و عصر) با صداي بلند، پيشاني را ـ در حال سجده ـ روي خاك نهادن، زيارت اربعين امام حسين - عليه السلام - انجام دادن.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

3- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةُ الصّيامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ في أمْرِ اللهِ.

«مستدرك الوسائل، ج 11، ص 183، ح 12690»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: عبادت در زياد انجام دادن نماز و روزه نيست، بلكه عبادت با تفكّر و انديشه در قدرت بي منتهاي خداوند در امور مختلف مي باشد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

4- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَيءٌ: الاْيمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.

«تحف العقول، ص 489»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: دو خصلت و حالتي كه والاتر از آن دو چيز نمي باشد عبارتند از: ايمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنايان.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

5- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَي الاْيِمانِ.

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261، ح 14061»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، امّا با دوستان مؤمن به عنوان يك وظيفه كه بايد هميشه نسبت به يكديگر با چهره اي شاداب برخورد نمايند، امّا نسبت به مخالفين به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

6- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَيْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَّنُ شَرَّهُ.

«مستدرك الوسائل، ج 8، ص 351، ح 5»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: تداوم دوستي و معاشرت با كسي كه احتمال دارد سودي برايت داشته باشد، بهتر است از كسي كه محتمل است شرّ ـ جاني، مالي، ديني و ... ـ برايت داشته باشد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

7- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : إيّاكَ وَ الاْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما يَدْعُوانِ إلَي الْهَلَكَةِ.

«بحارالأنوار، ج 50، ص 296»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: مواظب باش از اين كه بخواهي شايعه و سخن پراكني نمائي و يا اين كه بخواهي دنبال مقام و رياست باشي و تشنه آن گردي، چون هر دوي آن ها انسان را هلاك خواهد نمود.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

8- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : إنَّ مُداراةَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَةِ الْمَرْءِ عَلي نَفْسِهِ و إخْوانِهِ.

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا ـ و دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) در حال تقيّه ـ بهتر است از هر نوع صدقه اي كه انسان براي خود بپردازد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

9- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.

«بحارالأنوار، ج 1، ص 95، ح 27»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: نيكوئي شكل و قيافه، يك نوع زيبائي و جمال در ظاهر انسان پديدار است و نيكو بودن عقل و درايت، يك نوع زيبائي و جمال دروني انسان مي باشد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

10- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : مَنْ وَعَظَ أخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ.

«تحف العقول، ص 489»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: هركس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده; و چنانچه علني باشد سبب ننگ و تضعيف او گشته است.

11- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللهَ.

«بحارالأنوار، ج 68، ص 336»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: كسي كه در مقابل مردم بي باك باشد و رعايت مسائل اخلاقي و حقوق مردم را نكند، تقواي الهي را نيز رعايت نمي كند.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

12- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.

«تحف العقول، ص 498»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: قبيح ترين و زشت ترين حالت و خصلت براي مؤمن آن حالتي است كه داراي آرزوئي باشد كه سبب ذلّت و خواري او گردد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

13- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : خَيْرُ إخْوانِكَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَكَ إلَيْهِ.

«بحارالانوار، ج 71، ص 188، ح 15»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: بهترين دوست و برادر، آن فردي است كه خطاهاي تو را به عهده گيرد و خود را مقصّر بداند.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

14- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام - : ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَليلٌ إلاّ عَزَّ.

«تحف العقول، ص 489»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: حقّ و حقيقت را هيچ صاحب مقام و عزيزي ترك و رها نكرد مگر آن كه ذليل و خوار گرديد، همچنين هيچ شخصي حقّ را به اجراء در نياورد مگر آن كه عزيز و سربلند شده است.

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:احادیث,40,40حدیث,چهل حدیث,احادیث امام حسن عسکری ع, ] [ 6:36 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

حضرت امام جواد (ع)

حضرت امام جواد (ع)

1- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلي ثَلاثِ خِصال: تَوْفيق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.

«بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظي از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسي كه او را نصيحت نمايد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

2- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَليلا.

«امالي شيخ مفيد، ص 328، ح 13»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران - خوب -، موجب صفاي دل و نورانيّت آن مي گردد و سبب شكوفائي عقل و درايت خواهد گشت، گرچه در مدّت زماني كوتاه انجام پذيرد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

3- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : إيّاكَ وَ مُصاحَبَةُ الشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ أثَرُهُ.

«أعلام الدّين، ص 309»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستي با افراد شرور، چون كه او همانند شمشيري زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

4- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللهُ كافِلُهُ، وَكَيْفَ يَنْجُو مَنِ الله طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلي غَيْرِاللهِ وَ كَّلَهُ اللهُ إلَيْهِ.

«بحارالأنوار، ح 68، ص 155، ح 69»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسي كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست. چطور نجات مي يابد كسي كه خداوند طالبش مي باشد.

هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مي كند.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

5- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْيَتْهُ الْمَصادِرُ.

«أعلام الدّين، ص 309»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: هركس موقعيّت شناس نباشد; جريانات، او را مي ربايد و هلاك خواهد شد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

6- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : مَنْ عَتَبَ مِنْ غَيْرِارْتِياب أعْتَبَ مِنْ غَيْرِاسْتِعْتاب.

«بحارالأنوار، ج 71، ص 181»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: سرزنش كردن ديگران بدون علّت و دليل سبب ناراحتي و خشم خواهد گشت، در حالي كه رضايت آنان نيز كسب نخواهد كرد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

7- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ.

«بحارالأنوار، ج 67، ص 245، ح 19»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: با فضيلت ترين و ارزشمندترين عبادت ها آن است كه خالص و بدون ريا باشد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

8- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : يَخْفي عَلَي النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُول اللهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) وَ كَنّيهِ.

«وسائل الشّيعة، ج 16، ص 242، ح 21466»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: زمان ولادت امام عصر - عليه السلام - بر مردم ـ زمانش ـ مخفي است، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است. و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند; و او همنام و هم كنيه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم است.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

9- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ.

«بحارالأنوار، ج 72، ص 109، ح 12»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: عزّت و شخصيّت مؤمن در بي نيازي و طمع نداشتن به ـ مال و زندگي ـ ديگران است.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

10- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : مَنْ أصْغي إلي ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَاللهَ، وَ إنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبليس فَقَدْ عَبَدَ إبليسَ.

«مستدرك الوسائل، ج 17، ص 308، ح 5»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: هركس به شخصي سخنران علاقمند و متمايل باشد، بنده اوست، پس چنانچه سخنور براي خدا و از ـ احكام و معارف ـ خدا سخن بگويد، بنده خداست، و اگر از زبان شيطان ـ و هوي و هوس و ماديات ـ سخن بگويد، بنده شيطان خواهد بود.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

11- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ.

«بحارالأنوار، ج 75، ص 380، ح 42»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: كسي كه طالب رضايت خداوند متعال باشد، دشمني ستمگران، او را زيان و ضرر نمي رساند.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

12- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : مَنْ خَطَبَ إلَيْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَةٌ فِي الاْرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرْ.

«تهذيب الأحكام، ج 7، ص 396، ح 9»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: هر كه به خواستگاري دختر شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتداري او مطمئن مي باشيد با او موافقت كنيد وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگي در روي زمين خواهيد شد.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

13- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ.

«كشف الغمّة، ج 2، ص 349»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: چنانچه افراد جاهل و بي تجربه ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمي شوند.


http://www.andisheqom.com/images/pages/masumin/line.gif

14- قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحاً كانَ شَريكاً فيهِ.

«كشف الغمّة، ج 2، ص 349»

امام جواد - عليه السلام - فرمود: هر كه كار زشتي را تحسين و تأييد كند، در عقاب آن شريك مي باشد.


[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:احادیث,40,40حدیث,چهل حدیث,احادیث امام جواد ع, ] [ 6:25 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

امام رضا )ع(

امام رضا )ع(

قال الامام الرّضا - عليه السلام - : مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عليه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَ اللهَ فَوْقَ عَرْشِهِ.

«مستدرك الوسائل، ج 10، ص 250، ح 38»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: هر مؤمني كه قبر امام حسين عليه السلام را كنار شطّ فرات )در كربلا( زيارت كند همانند كسي است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كرده باشد.


2- كَتَبَ الامام الرّضا - عليه السلام - : أبْلِغْ شيعَتي: إنَّ زِيارَتي تَعْدِلُ عِنْدَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ألْفَ حَجَّة، فَقُلْتُ لاِبي جَعْفَر - عليه السلام - : ألْفُ حَجَّة؟!

قالَ: إي وَاللهُ، وَ ألْفُ ألْفِ حَجَّة، لِمَنْ زارَهُ عارِفاً بِحَقِّهِ.

«مستدرك الوسائل، ج 10، ص 359، ح 2»

امام رضا- عليه السلام - به يكي از دوستانش نوشت: به ديگر دوستان و علاقمندان ما بگو: ثواب زيارت ـ قبر ـ من معادل است با يك هزار حجّ. راوي گويد: به امام جواد - عليه السلام - عرض كردم: هزار حجّ براي ثواب زيارت پدرت مي باشد؟! فرمود: بلي، هر كه پدرم را با معرفت در حقّش زيارت نمايد، هزار هزار ـ يعني يك ميليون ـ حجّ ثواب زيارتش مي باشد.


3- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : أوَّلُ ما يُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ فَإنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إنْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها.

«مستدرك الوسائل، ج 3، ص 25، ح 4»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: اوّلين عملي كه از انسان مورد محاسبه و بررسي قرار مي گيرد نماز است، چنانچه صحيح و مقبول واقع شود، بقيه اعمال و عبادات نيز قبول مي گردد وگرنه مردود خواهد شد.


4- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : لِلصَّلاةِ أرْبَعَةُ آلاف باب.

«تهذيب الأحكام، ج 2، ص 242، ح 957»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: نماز داراي چهار هزار در (جزء و شرط) مي باشد.


5- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقي.

«وسائل الشّيعة، ج 4، ص 43، ح 4469»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: نماز، هر شخص باتقوا و پرهيزكاري را - به خداوند متعال - نزديك كننده است.


6- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : يُؤْخَذُ الْغُلامُ بِالصَّلاةِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنينَ.

«وسائل الشّيعة، ج 21، ص 460، ح 27580»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: پسران بايد در سنين هفت سالگي به نماز وادار شوند.


7- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : فَرَضَ اللهُ عَلَي النِّساءِ فِي الْوُضُوءِ أنْ تَبْدَءَ الْمَرْئَةُ بِباطِنِ ذِراعِها وَ الرَّجُلُ بِظاهِرِ الذِّراعِ.

«وسائل الشّيعة، ج 1، ص 467، ح 1238»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: خداوند در وضو بر زنان لازم دانسته است كه از جلوي آرنج دست، آب بريزند و مردان از پشت آرنج. (اين عمل از نظر فتواي مراجع تقليد مستحبّ مي باشد).


8- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْيي أمْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيي أمْرَكُمْ؟

وَ قالَ - عليه السلام - : يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ.

«بحارالأنوار، ج 2، ص 30، ح 13»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: رحمت خدا بر كسي باد كه أمر ما را زنده نمايد، سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد.


9- قال الامام الرّضا - عليه السلام - : لَتَأمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ، اَوْلَيَسْتَعْمِلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرارُكُمْ، فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ.

«الدّرّة الباهرة، ص 38»

امام رضا- عليه السلام - فرمود: بايد هر يك از شماها امر به معروف و نهي از منكر نمائيد، وگرنه شرورترين افراد بر شما تسلّط يافته و آنچه كه خوبانِ شما، دعا و نفرين كنند مستجاب نخواهد شد.

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:احادیث,40,40حدیث,چهل حدیث,احادیث امام رضا ع, ] [ 6:17 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

گوويندا Govinda

گوويندا Govinda



نام کامل او Govinda Ahuja ميباشد و لقب او chichi است . او متولد
۲۱ December سال ۱۹۶۳ ميباشد.

پدر او Arun Kumar Ahuja از تهيه کنندگان سينمای هند و مادر او Nirmala Devi خواننده و برادر او Kirti Kumar کارگردان و تهيه کننده و بازيگر ميباشد .

گوويندا کار خود را با فيلم( تهمت) Ilzaam در سال
۱۹۸۶ شروع کرد . او که از قدرت بالايی در اجرای حرکات موزون در آهنگها برخوردار بود همواره از اين جهت مورد توجه بود اما اين تا زمانی ادامه داشت که مردم هند نوع فيلمها و رقصيدن او را می پسنديدند ولی به ناگهان نظر مردم نسبت به گوويندا عوض شد و او محبوبيت خود را از دست رفته ميديد که منجی اصلی او يعنی ( ديويد دا وان)David Dhawan به سراغ او آمد و با تغیيراتی که در نوع بازيگری و حتی در ظاهر گوويندا ايجاد کرد او را احيا و کاملا به نقشهای کمدی سوق داد و محبوبيت او را دوباره بازگرداند به طوريکه او در حال حاضر سلطان خنده لقب گرفته است و اين موقعيت را تا حدود زيادی مديون ديويد دا وان ميباشد .

او در حال حاضر يکی از پرکارترين بازيگران سينمای هند ميباشد و ساليانه بالغ بر
۶ الی ۷ فيلم از او اکران ميشود که شايد يکی از دلايل شکست فيلمهايش همين تعداد زياد آنهاست .

او در اين چند سال اخير زوج موفقی را در کنار سانجی دات تشکيل داده است که شايد کمتر کسی فکر ميکرد که اين زوج هنری تا اين حد موفق باشند .

جوايزی که گوويندا تا اين لحظه از آن خود کرده است عبارتند از:

۱- جايزه بهترين نقش کمدی از فستيوال Lux Zee در سال ۱۹۹۸ برای فيلم( شاه داماد) Dulhe Raja

۲- جايزه بهترين نقش کمدی در سال ۱۹۹۹ برای فيلم ( خوشگله قبول ميکنه ) Haseena Maan Jaayegi

او در حال حاضر فيلمهای ( در ملاَََ عام عاشق ميشويم) Khullam Khulla Pyaar Karenge در کنار پريتی زينتا و ( مستانه) Mastana در کنار ماهيما و ( داداش راجا) Raja Bhaiya را در نوبت اکران دارد و همچنين در حال بازی در فيلمهای ( يک خوشگل يک ديوانه) Ek Haseena Ek Deewana در کنار پريانکا چوپرا و Yahoo در کنار جوهی چاولا ميباشد.

اين هم يک ليست تقريبا کامل از گوويندا :

فيلمهايی که با ( * ) مشخص شده اند فيلمهايی هستند که گوويندا در آنها خوب ايفای نقش کرده است.

1986 Ilzaam (تهمت)
1986 Love '86 ( عشق در سال
۱۹۸۶ )
1986 Tan Badan ( تن و بدن )
1987 Dadagiri ( زور گويی )
1987 Dariya Dil ( دريا دل )
1987 Mera Lahoo ( خون من )
1987 Pyar Karke Dekho ( عاشق شو ببين)
1988 Ghar Ghar Ki Kahani ( داستان همه خانه ها )
1988 Hatya* ( قتل )
1988 Jeete Hain Shaan Se ( با عزت زندگی ميکنيم )
1988 Pyar Mohabat ( عشق و محبت )
1988 Shiva Shakti ( قدرت شيوا )
1988 Tohfa Mohabbat Ka ( هديه عشق )
1989 Aakhri Baazi ( آخرين بازی )
1989 Asmaan Se Ooncha ( از آسمان بلندتر )
1989 Do Qaidi ( دو زندانی )
1989 Dost Garibon Ka ( دوست بيچارگان )
1989 Farz Ki Jung ( جنگ وظيفه )
1989 Gair Kanooni ( غير قانونی )
1989 Gentleman ( جنتلمن )
1989 Gharana ( خانواده )
1989 Gola Barood ( باروت اسلحه)
1989 Jaisi Karni Waisi Barni ( هر چه بکاری همان را درو ميکنی )
1989 Jungbaaz ( جنگجو )
1989 Paap Ka Ant ( پايان گناه )
1989 Sachai Ki Taqat ( قدرت حقيقت )
1989 Taaqatwar ( پر طاقت )
1990 Apmaan Ki Aag ( آتش بی حرمتی )
1990 Awaargi ( آوارگی )
1990 Bhabhi ( زن داداش )
1990 Izzatdaar ( با عزت )
1990 Kali Ganga ( گنگای سياه )
1990 Karz Chukana Hai ( بدهی ام را بايد ادا کنم )
1990 Kaun Kare Qurbani ( چه کسی قربانی ميکند؟ )
1990 Mahasangram ( جنگ بزرگ )
1990 Mohabbat Ki Aag ( آتش عشق )
1990 Naya Khoon ( خون جديد )
1990 Raaizaada ( رييس زاده )
1990 Swarg ( بهشت )
1990 Taqdeer Ka Tamasha ( نمايشنامه سرنوشت )
1991 Hum ( ما )
1992 Baaz ( باز - شاهين )
1990 Jaan Se Pyaara ( از جان عزيز تر )
1990 Muqabla ( مقابله )
1990 Naach Govinda Naach ( برقص گوويندا برقص )
1990 Radha Ka Sangam ( وصال رادا )
1990 Shola Aur Shabnam ( شعله و شبنم )
1990 Zulm Ki Hukumat ( حکومت ظلم )
1993 Aadmi Khilona Hai ( انسان اسباب بازی است )
1993 Aankhen* ( چشمها )
1993 Teri Payal Mere Geet ( زيور پای تو و شعر من )
1993 Zakhmo Ka Hisaab ( حساب زخمها )
1994 Aag ( آتش )
1994 Andolan ( اعتصاب )
1994 Beta Ho To Aisa ( فرزند پسر بايد اينطور باشد )
1994 Bhagyawan ( خوشبخت )
1994 Brahma ( برهما )
1994 Dulaara ( عزيز )
1994 Ekka Raja Rani ( تک, شاه, بی بی )
1994 Hathkadi ( دستبند )
1994 Khuddar ( خوددار )
1994 Prem Shakti ( قدرت عشق )
1994 Raja Babu ( راجا بابو )
1995 Coolie No.1* ( حمال شماره يک )
1995 Do Aankhen Baarah Haath ( دو چشم و دوازده دست )
1995 Gambler ( قمار باز )
1995 Kismat ( قسمت - سرنوشت )
1995 Rock Dancer ( رقاص سبک راک )
1996 Apne Dam Par ( با توانايی های خودم )
1996 Chhote Sarkar ( جناب کوچک )
1996 Maahir ( ماهر - استاد )
1996 Saajan Chale Sasural ( عزيزم بريم خونه بابام )
1996 Zordaar ( پر زور )
1997 Agni Chakra ( دايره آتشين )
1997 Deewana Mastana* ( ديوانه مستانه )
1997 Hero No. 1* ( پهلوان شماره يک )
1997 Kaun Rokega Mujhe ( چه کسی ميتواند جلوی من را بگيرد )
1997 Loha ( آهن )
1998 Achanak ( ناگهان )
1998 Aunty No. 1 ( خاله شماره يک )
1998 Bade Miyan Chote Miyan ( آقای بزرگ آقای کوچک )
1998 Banarasi Babu ( آقای بنارسی )
1998 Dulhe Raja* ( شاه داماد )
1998 Junglee ( جنگلی )
1998 Maharaja ( ماها راجه - پادشاه بزرگ )
1998 Naseeb ( سرنوشت )
1998 Pardesi Babu ( آقای غريبه )
1999 Anari No. 1* ( هالو شماره يک )
1999 Haseena Maan Jayegi ( خوشگله قبول ميکنه )
1999 Hum Tum Pe Marte Hain ( من برای شما ميميرم )
1999 Rajaji ( راجا جون )
2000 Beti No. 1 ( دختر شماره يک )
2000 Hadh Kar Di Aapne ( شورش را در آوردی - از حد گذشتی )
2000 Jis Desh Mein Ganga Rehta Hai ( در کشوری که گنگا زندگی ميکند )
2000 Joru Ka Ghulam ( نوکر همسر )
2000 Kunwara ( مرد مجرد )
2000 Shikari ( شکارچی )
2001 Aamdani Atthani Kharcha Rupaiya ( درآمد هست آنه مخارج يک روپيه )
2001 Albela ( منحصر به فرد )
2001 Censor ( سانسور )
2001 Chalo Ishq Ladaye ( بريم عشق بازی کنيم )
2001 Dil Ne Phir Yaad Kiya ( دل دوباره به خاطر آورد )
2001 Jodi No. 1* ( زوج شماره يک )
2001 Kyonki Main Jhoot Nahin Bolta ( چون من دروغ نميگويم )
2002 Pyaar Deewana Hota Hai ( عشق ديوانه است )
2003 Ek Aur Ek Gyaarah ( يک و يک يازده )
2003 Chalo Ishq Ladaye ( بريم عشق بازی کنيم )
2003 Khullam Khula Pyaar Karen ( در ملا عام عاشق ميشويم )
2003 Waah! Tera Kya Kehna (!!تو حرف نداري )

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, ] [ 6:14 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

آفتاب شيودسانی

آفتاب شيودسانی Aftaab



آفتاب متولد
۲۵ June سال ۱۹۷۸ در بمبئی ميباشد .

او از دوران کودکی عاشق فيلمهای هندی و بخصوص آهنگهای هندی بود و هرکدام از آن آهنگها را چند بار نگاه ميکرد و کاملا حرکات موزون آنها را ياد ميگرفت و در واقع ميتوان گفت که علاقه اصلی او به آهنگها بود تا خود فيلمها .

او در اولين حضور حرفه ای خود در فيلمی به کارگردانی رام گوپال ورما با نام Mast در کنار اورميلا ايفای نقش کرد و توانست با ارائه بازی کم خطا خود را در دل مخاطبان جای کند . او در واقع با داشتن اندامی مناسب و چهره ای دوست داشتنی و در عين حال مظلوم و با تبحر کافی در انجام حرکات موزون توانست خيلی سريع طرفداران فراوانی بخصوص از قشر دختران جوان بدست آورد .

البته بايد در مورد آفتاب به اين نکته اشاره کرد که در واقع اولين فيلم او (آقای هند) Mr.India ميباشد که او در اين فيلم نقش يکی از کودکان بی سرپرستی را که آنيل کاپور از آنها نگهداری ميکند به عهده دارد . و پس از ساخت اين فيلم آنيل کاپور بهترين اين کودکان را آفتاب معرفی کرد و به گفته خود آفتاب اين کار آنيل کاپور انگيزه اصلی بازيگری را در آفتاب ايجاد کرده است و به همين خاطر همواره خود را مديون آنيل ميداند .

آفتاب دومين تجربه کاری خود را باری ديگر به عنوان بازيگر خردسال در فيلم (حقه باز)Chaalbaazو در کنار سری ديویانجام داد.

او در حال حاضر در هر فيلم دستمزدی برابر دستمزد بازيگرانی چون سلمان خان و ريتيک روشن ميگيرد و اين خود گواهی بر ميزان محبوبيت او ميباشد .

از فيلمهای او ميتوان به ( گناه - تقصير) Kasoor در کنار" ليزا رای ", (يکی از دل من بپرسه) Koi Mere Dil Se Pooche در کنار" اشا دئول" و" سانجی کاپور" , ( به خاطر عشق هر کاری ميکند) Love Ke Liye Kuch Bhi Karega در کنار" فردين خان" , Pyaar Ishq Aur Mohabbat در کنار" سونيل شتی" ,(آواره , ديوانه , مجنون) Awara Paagal Deewana در کنار" آکشی کمار" و" سونيل شتی" , (آيا اين عشق است؟) Kya Yehi Pyaar Hai در کنار "آميشا پاتل ", (دشمن بالفطره) Jaani Dushman در کنار" سانی دئول" ,(تشنه)Pyaasa در کنار" يوکتا موکی", (ترسيدن ممنوع) darna mana hai در کنار " نانا پاتکر" و اخيرا در (شلوق پلوق) Hungama در کنار" آکشی کانا" و فيلم (جای پا) Footpath در کنار" بیپاشا باسو" اشاره کرد.

جالب است که در مورد آفتاب بدانید که : او عاشق موسيقی و رقصيدن است . بازی در نقشهای کمدی را ترجيح ميدهد . راج کاپور و آميتاب بچن را به عنوان اسطوره های سينمای هند ميشناسد .هنرپيشه محبوب او در هاليوود نيکلاس کيج است . او عاشق ورزشهايی مثل بدنسازی و فوتبال است و طرفدار تيم رئال مادريد است ( قابل توجه رئالی ها) و رنگهای مورد علاقه او سفيد و آبی ميباشد .

او اينک در حال بازی در فيلمی با نام ( نميدانم چه خواهد شد) Jaane Hoga Kya در کنار بیپاشا باسو و راهول دو ميباشد که اميد زيادی به موفقيت اين فيلم دارد


[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:آفتاب شيودسانی,بازیگر,بازیگر مرد,هندی, ] [ 6:9 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

کارینا کاپور

کارینا کاپور




تارخ تولد :21 سپتامبر 1980
محل تولد :مومبای ،ماهارشتا ،هند
دومین فرزند ،بابیتا و راند کاپور و خواهر جوانتر هنرپیشه مطرح بالیوود کاریشما کاپور و با وجود آنکه نوه راج کاپور بزرگ است اما هیچگاه زیر سایه نام این مرد قرار نگرفت.
روزگاری می رفت تا به عنوان همسر سوپر استاری چون هرتیک روشن شناخته شود ،وقتی همه جا از او به عنوان زوج هنری هرتیک نام بردند ،منتقدین نکته سنج پی بردند که رابطه او و این مرد چیزی فراتر از آن چه است که به چشم می آید . اما وقتی که هرتیک برای ازدواج با سوزان خان دختر زرینه وسانجی خان را انتخاب می کند کاری از دست کارینا ساخته نیست جز ان که ساعتها به خاطر این شکست احساسی اشک بریزد و گریه کند.
نشریات شروع کردند و به نوشتن داستان عاشقانه او و هرتیک اما خودش ترجیح می داد فقط سکوت کند.
کارینا کاپور علاوه بر این به خاطر کلمات صریح و برنده اش نیز شهرت دارد او گفته بود که هرگز نمی خواهد با سانجی لیلا بنسالی کار کند زیرا وقتی که نقش در نظر گرفته شده برای او را در دیوداس به آیشورایا رای داد ،احساس کرد ،این مرد بزرگترین خیانت را در حقش کرد است و بیشتر از این ناراحت بود که چرا در این باره او صحبتی نشده است .او هم چنین در مخالفت اساسی با پریتی زینتا قرار دارد و گفته که این دختر برای او کوچکتر از آن است که بخواهد یک مهره رقابتی باشد!
دختر چشم عسلی بالیوود باهوش است و می تواند شما را با نگاه جذاب خود خیره کند همانطور که چشم هزاران بیننده را در هند خیره کرد.
اولین فیلم این دختر ای بود از جی پی دوتا در مقابل آبیشک باچان که توانست به صدر جداول فروش دست پیدا کند و کارینا در کنار آبیشک زوج هزار جدید گرفتند

[ ]

سلمان خان .

سلمان خان



نام: سلمان خان

تاريخ تولد:
۲۷دسامبر۱۹۶۵

محل تولد: بمبئی.هند

پدر: سليم خان

مادر: سلما خان

قد:
۱۷۰ سانت

نام مستعار: سالو

حرفه: بازيگر

تعداد آثار:
۶۱

اولين فيلم: نقش بی نام در«بيو هوتو آسيي»
۱۹۸۸

آخرين فيلم: بابل
۲۰۰۵



اطلاعات شخصی:

-زمانی نامزد«آيشواريا راي»بود.اما گفته که هرگز نمی خواهد با او همبازی باشد.

-در فيلم های جديدش فقط تيشرت می پوشد تا عضلات خود را به نمايش بگذارد.

-روزانه ورزش سنگين می کند حتی اگر کار سينمايی نداشته باشد.

-هفتمين چهره زيبای جهان از طرف مجله پیپل معرفی شده است.

-عاشق گشتن در لندن است.

-از کودکان بيمار در بيمارستان عيادت می کند.

[ ]

آيشواريا رای

آيشواريا رای



شناسنامه:

نام: آيشواريا رای

تاريخ تولد: يک نوامبر
۱۹۷۳

محل تولد: مانگالور. هند

پدر: وريندا رای

قد:
۱۷۰ سانت

نام مستعار: آش؛ آيشو؛ ملکه باليوود

حرفه: مدل . بازيگر

تعداد آثار:
۳۳

آولين فيلم: نقش رانی در «مماگارو»
۱۹۹۱

آخرين فيلم: در«ميستر آف سپيکس»
۲۰۰۵ نقش تيلو




اطلاعات شخصی:

-او را با چشمان سبز و آبی اش می شناسند.

-مدتی نامزد سلمان خان بود.

-بانوی شايسته سال
۹۴ در جهان است.

-برادری به نام «آديتيا راي» دارد.

-دوست صميمی «پريتی زينتا» می باشد.

-اولين بازيگر زن هندی است که در فستيوال کن يکی از داوران بود.

-ظرف هفت سال بيش از
۵۰ کلیپ موسيقی بازی کرده است.

-بالاترين دستمزد را در بين بازيگران زن باليوود دريافت می کند.

-کلکسيون ساعت مچی دارد.

-برای کشورهای خاورميانه نماد تبليغاتی شرکت کوکاکولا می باشد.

-از
۲۰ سالگی يعنی از سال ۹۴ تا کنون بيش از ۵۰ جايزه معتبر دريافت کرده است.

-در سال
۲۰۰۳ از سوی مجله «هال» جذاب ترين زن سال شناخته شد و در کنار بزرگانی چون نيکول کيدمن؛ کاترين زتاجونز و گوئيت پالترو قرار گرفت.


-آیش در برج عقرب متولد شده است.


- او معتقد به مذهب بانت اسا وبه زبانهای انگلیسی ،هندی و کاناداییی و زبانهای محلی هندی به خوب صحبت می کند.

- اولین تبلیغ او برای شرکت کاملین (تبلیغ مداد) بود که این آکهی را هنگامی که هنوز در مدرسه درس می خواند انجام داد.

- برای انجام صحنه ای در فیلم هم دل دچوکه صنم که دهان آیش در آن می سوزد،گفته شده برای تمرین وقبل از فیلم برداری دوازده فلفل خورده است.

- این دختر جوان از کودکی نیز هنرمند خیلی خوبی بود زیرا او در آن دوران رقص کلاسیک و موسیقی را فرا گرفت.

- نام خودمانی او جالب نیست : آیشو.

- نقش رانی موکرجی در فیلم کوچ کوچ هوتاهه ساخته کارن جوهر به او پپپیشنهاد شده بود.

- فیلم مورد علاقه اش کازا بلانکا است.

- سلامت و زیبایی برای آیش اهمیت زیادی دارد و او رعایت بهداشت را به مردم توصیه می کند.

- او اولین زن بازیگر هندی است ک هدر جشواره بین المللب کن به عنوان داور وجود داشت.

- در میان ستارگان محبوبش نام راج کمار، مدهوبالا، و مادوری دیکشیت به چشم می خورد .

- مرد رویایی او باید خوش تیب باشد اما نیازی نیست حتما تیره و قد بلند باشد.

- بعد از تبلیغات پپسی او به محبوب ترین چهره در سراسر کشور تبدیل شد.

-اولین فیلم خندی او اورپیار هوگیا در گیشه با شکست مواجه شد و اجرایش نیز مورد تشویق قرار نگرفت اما توانست در آن سال جایزه بهترین بازیگر زن تازه وارد جشواره اسکرین را از آن خود کند .

- در سال 1999 به خاطر اجرای خوبس در فیلم هم دل دچوکه صنم جایزه بهترین بازیگر زن فیلم فیر را از آن خود کرد.

- غذاهای مورد علاقه او خیلی ساده است : دال ، چاول و سبزیجات .

- محبوبیت او را می توان توسط جستو جوی نامش در اینترنت سنجید بیش از هزار لینک به نام او در اینترنت وجود دارد در حالی که شاهرخ خان سی هزار لینک به نامش وجود دارد.

- همه رنگها برازنده او هستند اما آیش از چه رنگی خوشش می آید ؟ سیاه.( آخه مشکی رنگه عشقه).

- آیش چشمهایش را به بانک چشم اهدا کرده است.

او در بالای آرنج دست چپش خال سیاهی دارد







جهت اکران فیلم Bride & Prejudice به نیویورک سفر کرده بود همراهم با عوامل فیلم در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد .جالب است که خبر نگاران عوض اینکه از او راجع به نقشش سوال کنند و از سختی های کار جویا شوند دائم از او می خواستند تا با عوامل فیلم بایستد تا آنها بتوانند عکس های مطبوعاتی بگیرند!!!



خب حتما خودشان از آیشواریا بر موضوع فیلم احاطه بیشتری داشتند و نخواستند او را زحمت بدهند!!!


موضوع دیگر طرز انتتخاب لباس مناسب ار طرف آیشواریا برای این مصاحبه بود که با طیف وسیعی از انتقاد در مطبوعات و رسانه ها و سایت های گفتگوی سرتا سر دنیا روبرو شد!!!


همه انتظار داشتند او به واسطه محتوای فیلم که تقابل 2 فرهنگ شرق و غرب است و این موضوع به عنوال تنها عامل مطرح کننده فیلم در تبلیغات به کار برده شده یک لباس کاملا اصیل هندی که تا حدود زیادی جزو لباس های رایج باشد به تن داشته باشد ولی گویا آیشوا ریا به این موضوع اصلا توجه نکرده!

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:آيشواريا رای,مانگالور, هند,«آديتيا راي,پريتی زينتا,مورد علاقه , ] [ 5:52 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]

كاجول موكرجي

كاجول موكرجي



كاجول موكرجي در پنجم آگوست سال 1975 در بمبئي به دنيا آمد. او چهارمين نسل از خانواده خود بود كه به هنرپيشگي روي آورد
قبل از او مادرش تانوجا خاله اش نوتان مادربزرگ مادريش شوبانا و مادر مادر بزرگش راتان باي هنرپيشه بودند. اما هيچ كدام شهرت
و محبوبيت كاجول را نداشتند.
پدر او شومو موكرجي تهيه كننده اي معروف است و آن ها به جز كاجول دختر كوچيكتري نيز به نام تانيشا دارند.
كاجول بعد از ورودش به سينما تا مدت ها هنرپيشه زن اول سينماي هندوستان بود و تا سال 1999 كه با آجي ديوگان ازدواج كرد در نقطه
اوج قدرت و محبوبيت قرار داشت.
آجي و كاجول بعد از پنچ سال نامزدي طولاني مدت به خاطر مخالفت خانواده ديوگان با اين ازدواج بالاخره در بيست و چهارم فوريه سال 1999
با يكديگر ازدواج كردند و مراسم ازدواج آن ها به طور كاملاٌ ساده و خصوصي و در بمبئي انجام گرفت .
آجي ديوگان پسر كوچك خانواده ديوگان كه در بيستم آپريل 1967 در بمبئي متولد شد ، پدر او ويرود ديوگان جزء سرمايه داران و تهيه كنند گان
بزرگ و برادرش آنيل ديوگان مطرح است . او و كاجول بعد از ازدواج در آپريل سال 2003 صاحب دختري شدند كه نامش را نيسا گذاشتند .
كاجول بعد از ازدواج كارش را در سينما محدود كرد و يعد از به دنيا آمدن نيسا مدتي از سينما كناره گيري كرد.
در سال 2004 و با فيلم پاپ كورن كاهو مست هوجاهو تانيشا خواهر كوچك كاجول و دختر دوم تانوجا به سينما روي

آميتا باچان

آميتا باچان



آميتا باچان بازيگر افسانه اي هند در يازدهم اكتبر سال 1942 در الله آباد هند متولد شد. پدر او هاروانش
راي باچان يكي از شاعران معروف هند و مادرش تجي باچان نام داشت. آميتا علاقه فرواني به بازيگري داشت. او به دليل قد بلندي كه داشت مورد توجه كارگردانان قرار نمي گرفت . او هنگامي كه از دانشگاه
فارغ التحصيل شد تلاش فراوان مي كرد تا بالاخره كي عباس حاضر شد نقشي در فيلمش به او بدهد و به اين ترتيب آميتا در اولين فيلم خود با نام سات هندوستاني حضور يافت . اما اين فيلم نتوانست موفقيت چنداني بدست بياورد. در سال 1972 آميتا و جايا در هنگام فيملبرداري فيلم اك نظر علاقه فراواني به يكديگر پيدا كردند . به طوري كه بعد از مدت كوتاهي ودر دوم ژوئن سال 1973 ازدواج كردند.
سرانجام با اكران فيلم آناند در سال 1972 بازي آميتا مورد توجه قرار گرفت و او جايزه نقش مكمل مرد
را دريافت كرد. از آن به بعد آميتا مورد توجه قرار گرفت و با ايفاي نقش هاي متعدد مختلف توانست به محبوبيت و شهرت فوق العاده اي دست پيدا كند و به اين ترتيب لقب پادشاه باليوود را از آن خود كند.
آميتا حتي در كشورهاي ديگر نيز به شهرت فراواني دست پيدا كرد و در همه جاي دنيا او را به عنوان بازيگر افسانه اي هند مي شناسند.
آميتا و جايا باچان روابط بسيار خوبي با هم دارند . آن ها دو فرزند دارند دختر آن ها شويتا در سال 1974 متولد شد و پسرشان آبيشك در 5 فوريه در سال 1976 به دنيا آمد. جايا بهادري خود بازيگر توانايي است او در نهم آپريل سال 1948 در كلكته متولد شد. مادر جايا نويسنده و روزنامه نگار بود. جايا از سن پانزده سالگي كار بازيگري خود را با ايفاي چندين نقش در فيلم هاي كوتاه آغاز كرد و سرانجام با فيلم گودي در سال 1971 به باليوود معرفي شد.
جايا با وجود اين كه هيچ پيش زمينه اي در باليوود نداشت در طي مدت كوتاهي توانست جايگاه مناسبي در باليوود پيدا كند. جايا از سال 1980 به يعد كمتر حاضر به پذيرفتن فيلمي مي شد تا اين كه مدتي از باليوود كناره گيري كرد وسرانجام در سن پنجاه سالگي و با بازي در فيلم حاضر ( چواراسي كي ما) ورود دوباره خود را به باليوود اعلام كرد و تا كنون نيز در فيلم هاي متعددي حضور يافته است . پسر آميتا و جايا ، آبيشك نيز از جمله بازيگران موفق باليوود است. بازيگري در خون آبيشك جريان دارد و با وجود پدر و مادري چون آميتا و جايا اين امر كاملاٌ طبيعي است.
آبيشك از دوران كودكي علاقه فراواني به بازيگري داشت و همين خاطر بود كه تحصيلاتش را ناتمام رها كرد. او در يكي از دانشگاههاي معتبر آمريكا در رشته تجارت تحصيل مي كرد اما هنگامي كه متوجه شد آمادگي لازم براي حضور در مقابل دوربين را دارد تصميم گرفت كه هر چه سريعتر اين كار را انجام دهد.
اولين فيلم آبيشك با نام رفيوجي توانست مورد توجه منتقدين و تماشاگران قرار بگيرد . بعد از اين فيلم اكثر فيلم هاي آبيشك با شكست مواجه شدند. در سال 2002 آبيشك در فيلم هامنه بي پياركيا هه حضور يافت و در همين هنگام بود كه با نوه راج كاپور ، كاريشما كاپور آشنايي بيشتري پيدا كرد و آن ها به يكديگر علاقه مند شدند وسريعاٌ نامزديشان را اعلام كردند. اما بعد ازمدتي به دلايل اختلافات موجود نامزديشان برهم خورد. بعد ازاين مسئله شايعات زيادي در مورد روابط آبيشك با ديگر ستارگان خانم شنيده شد. در ابتدا عنوان شد كه آبيشك و راني روابط بسيار خوبي دارند. سپس خبر دوستي صميمانه آبيشك و شليپا شتي منتشر شد. سپس شنيده شد كه آميشا پاتل و آبيشك چندين بار كنار هم ديده شده اند و آميشا نيز عنوان كرد اگر به جاي كاريشما بود هيچ گاه آبيشك را رها نمي كرد. مدتي نيز خبر روابط آبيشك و پريتي زينتا بسيار خوب شده است . پريتي و جايا با چان از هنگام فيلمبرداري كال هو ناهو روابط صميمانه اي با يكديگر دارند و تا كنون آبيشك و پريتي در مكان هاي مختلفي در كنار هم ديده شده اند

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:آميتا باچان,بازيگر افسانه اي هند,آبيشك,هند,بهترین هند,بهترین بازیگر هند, ] [ 5:45 قبل از ظهر ] [ علی خاکساری ]
[ ]